.•¤ تصویر این هفته خانه آرزو
¤•.
.•¤**¤•. متن
زیر توسط
نیــما نوشته شد .•¤**¤•.
...•¤**¤•. بیوگرافی امیر کبیر .•¤**¤•...
|
سه شنبه 87 مهر 2 ساعت 1:25 صبح |
میرزاتقیخان امیرکبیر صدراعظم ایران در دوره ناصرالدینشاه قاجار بود. میرزا تقی خان امیر کبیر, صدراعظم مشهور دوره? ناصرالدین شاه قاجار.نام اصلی امیرکبیر محمد تقی بود که بعدها تقی گفته میشد و عناوین و القابی که به دست آورد بدین قرار است: کربلایی محمد تقی- میرزا محمدتقی خان- مستوفی نظام- وزیر نظام- امیر نظام- امیر کبیر- امیر اتابک اعظم(شوهر خواهر ناصر الدین شاه نیز شد). محمد تقی پسر کربلایی قربان، آشپز میرزا عیسی قائم مقام اول بود که در خانه قائم مقام تربیت یافت و در اوایل جوانی به سمت منشی قائم مقام اول به خدمت مشغول گشت و مورد عنایت رجل سیاسی دانشمند قرار گرفت و بعداٌ در دستگاه قائم مقام دوم نیز مورد توجه واقع شد تا جایی که وی را همراه هیاتی سیاسی به روسیه فرستاد و در نامهای در مورد هوش و نبوغ میرزا تقی خان چنین نوشته: خلاصه این پسر خیلی ترقیات دارد و قوانین بزرگ به روزگار میگذارد. باش تا صبح دولتش بدمد. در این ماموریت که برای عذرخواهی از قتل گریبایدوف که در ایران رخ داده بود، انجام میشد، از تزار روسیه معذرت خواست و طوری عمل نمود که مورد تائید و پسند تزار و دربار ایران قرار گرفت. امیرکبیر در سفر به روسیه به مؤسسات فرهنگی، نظامی و اجتماعی آنجا توجه نمود و به این فکر بود که راه ترقی ایران نیز داشتن دانشگاه و تشکیلات نظامی و فرهنگی منظم است. دومین ماموریت وی رئیس هیات سیاسی ایران به ارزنةالروم برای حل اختلاف مرزی بین ایران و امپراتوری عثمانی بود. در این ماموریت که نزدیک به دو سال طول کشید علاوه بر آشنایی با زدو بندهای سیاسی شرق و غرب با دلیری خاصی توانست اختلاف مرزی را به نفع ایران پایان دهد و محمره و اراضی وسیع طرف چپ شط العرب را که مورد ادعای عثمانیها بود به ایران ملحق کرد. این اقدام و پیشنهادهای مفید امیرکبیر، مورد عناد و حسادت حاجی میرزا آغاسی قرار گرفت. چون محمد شاه مرد، ناصرالدین میرزا که قصد حرکت به تهران و نشستن بر تخت سلطنت را داشت نمیتوانست حتی هزینه سفر خود و همراهان را به تهران تهیه کند در این هنگام که امیرکبیر در تبریز و ملقب به امیر نظام بود با ضمانت شخصی پول فراهم کرد و ناصرالدین شاه را به تهران آورد اما درباریان حتی مهد علیا مادر ناصرالدین شاه که در زد و بندهای سیاسی خارجی دست داشت مخالف امیر بودند، ولی ناصرالدین شاه هر روز بر مرتبه و مقامش میافزود تا جایی که ملقب به امیرکبیر و صدراعظم گردید. در مدت کوتاهی که امیرکبیر صدراعظم بود(در حالی که ناصرالدین شاه در آغاز سلطنت فقط 16 سال داشت) با نبوغ خاص و احساسات پر شور میهن پرستی خود، اقداماتی بس ارزنده کرد. نخست به امنیت داخلی پرداخت. سالار را که در خراسان گردنکشی میکرد و از جانب روسها و انگلیسیها حمایت میشد سرکوب کرد. در نامههایی که به نمایندگان سیاسی و نظامی روس مینوشت و در جوابهایی که میداد، دلیری و ثبات رای و میهن پرستی موج میزند. پس از برانداختن سالار از خراسان، فارس و بلوچستان را آرام ساخت و در همه مناطق عشیره نشین و هر جا که ممکن بود آشوبی برخیزد قراول خانه ایجاد نمود و در سراسر مملکت امنیت برقرار گشت. در دوره صدارت امیرکبیر ترکمانان که همواره از مدتها پیش به نقاط دور و نزدیک مناطق اطراف خود حمله میکردند به هیچ اقدام خلافی دست نزدند. امیرکبیر اقدامات فراوانی در دوره کوتاه صدارت خود به شرح زیر نمود: ایجاد امنیت و استقرار دولت. تنظیم قشون ایران به سبک اروپایی. ایجاد کارخانههای اسلحه سازی. اصلاح امور قضایی. جرح و تعدیل محاضر شرع. تأسیس چاپارخانه. تأسیس دارالفنون. نشر علوم جدید. فرستادن ایرانیان به خارج برای تحصیلات وتدریس در ایران. استخدام استادان خارجی و تصمیم به جایگزینی آنها با ایرانیان. ترویج ترجمه و انتشار کتب علمی. ایجاد روزنامه و انتشار کتب. ترویج ساده نویسی و لغو القاب. بنای بیمارستان و رواج تلقیح عمومی آبله. مرمت ابنیه تاریخی. مبارزه با فساد و ارتشاء(که چون مرضی مزمن در همه شئون زندگانی ایران رخنه کرده بود). تقویت بنیه اقتصادی کشور. ترویج صنایع جدید. فرستادن صنعتگر به روسیه و مقابله صنعتی با روسیه توسط دست توانای استاد کاران اصفهانی. استخراج معادن. بسط فلاحت و آبیاری. توسعه تجارت داخلی و خارجی. کوتاه کردن دست اجانب در امور کشور. تعیین مشی سیاسی معینی در سیاست خارجی. اصلاح امور مالی و تعدیل بودجه. اقدامات مذکور در واقع شامل همه شئون کشوری میشد. با لغو یا کسر مقرریها و مستمری ها، عدهای با وی دشمن شدند اما چون همین مستمریها که قبلاٌ دیر به دست صاحبان آن میرسید در روزگار امیر مرتباً بدانها داده میشد، تا حدی آنها را راضی کرد. وضع بودجه مملکتی سر و صورتی یافت تا جایی که امیرکبیر حقوق ناصرالدین شاه را نیز محدود کرد. جلو بذل و بخششهای او را گرفت و اگر حوالهای از شاه میرسید جواب مینوشت که اگر این پول پرداخت شود از بودجه بسیار کم میشود. در برقراری مستمری برای اشخاص دولتهای خارجی اعمال نفوذ میکردند تا به موقع بتوانند از وجود آنها در بروز شورش و آشوب و اخلال استفاده کنند. در این نامه که ملاحظه میشود: گاهی به خاک پای همایونی معلوم میشود فدوی در وجوه مخارج التفاتی قبله عالم مضایقه و خودداری میکند این قدر بر رای همایون آشکار باشد که به خدا من جمیع عالم را برای راحتی وجود مبارک همایونی میخواهم اگر گاهی جسارتی شود از این راه است. میخواهد که خدمت شما از جهت پول مخارج لازمه معطل نماند… خود فدوی دیناری به احدی نخواهد داد. آن وجه را که باید به مردم بدهید به مخارج لازمه قشون پادشاهی میدهد. قبله عالم انشاء الله عیدی مرحمت میفرمائید … زیاده جسارت نمیورزد. امیرکبیر علاوه بر وصول مالیات معوقه و افزودن به درآمد دولت بر توسعه کشاورزی و تجارت نیز افزود، از اسراف و تبذیرها جلوگیری میکرد. در گماشتن افراد صالح و صدیق بر سر کارها و طرد اشخاص نالایق اهتمام بسیار مینمود. با متحداشکل کردن سپاه ایران – کارخانه اسلحه سازی در ایران تأسیس کرد که روزانه 1000 تفنگ میساخت. در بسط فرهنگ و استخدام استادان خارجی دقت بسیار میکرد و برای استخدام استادان شرایط خاصی وضع نمود. در چاپ و انتشار کتب و تأسیس روزنامه وقایع اتفاقیه کوشش بسیار نمود. اقدامات انقلابی و ملی امیرکبیر سبب شد که گروهی استفاده جو، بنای تحریک نسبت به وی بگذارند تا جایی که فرمان عزل و قتل امیر کبیر را از ناصرالدین شاه گرفتند او را در حمام فین کاشان در ربیع الاوّل سال 1268 توسّط حاجی علی خان حاجب الدوله کشتند. “”"”"”"”"”"”"”"”"”"”"”"”"”"”"”"”"”"”"”"”"”" روزى که امیرکبیر به شدت گریست سال 1264 قمرى، نخستین برنامهى دولت ایران براى واکسن زدن به فرمان امیرکبیر آغاز شد. در آن برنامه، کودکان و نوجوانانى ایرانى را آبلهکوبى مىکردند. اما چند روز پس از آغاز آبلهکوبى به امیر کبیر خبردادند که مردم از روى ناآگاهى نمىخواهند واکسن بزنند. بهویژه که چند تن از فالگیرها و دعانویسها در شهر شایعه کرده بودند که واکسن زدن باعث راه یافتن جن به خون انسان مىشود. هنگامى که خبر رسید پنج نفر به علت ابتلا به بیمارى آبله جان باختهاند، امیر بىدرنگ فرمان داد هر کسى که حاضر نشود آبله بکوبد باید پنج تومان به صندوق دولت جریمه بپردازد. او تصور مى کرد که با این فرمان همه مردم آبله مىکوبند. اما نفوذ سخن دعانویسها و نادانى مردم بیش از آن بود که فرمان امیر را بپذیرند. شمارى که پول کافى داشتند، پنج تومان را پرداختند و از آبلهکوبى سرباز زدند. شمارى دیگر هنگام مراجعه مأموران در آب انبارها پنهان مىشدند یا از شهر بیرون مىرفتند. روز بیست و هشتم ماه ربیع الاول به امیر اطلاع دادند که در همهى شهر تهران و روستاهاى پیرامون آن فقط سىصد و سى نفر آبله کوبیدهاند. در همان روز، پاره دوزى را که فرزندش از بیمارى آبله مرده بود، به نزد او آوردند. امیر به جسد کودک نگریست و آنگاه گفت: ما که براى نجات بچههایتان آبلهکوب فرستادیم. پیرمرد با اندوه فراوان گفت: حضرت امیر، به من گفته بودند که اگر بچه را آبله بکوبیم جن زده مىشود. امیر فریاد کشید: واى از جهل و نادانى، حال، گذشته از اینکه فرزندت را از دست دادهاى باید پنج تومان هم جریمه بدهی. پیرمرد با التماس گفت: باور کنید که هیچ ندارم. امیرکبیر دست در جیب خود کرد و پنج تومان به او داد و سپس گفت: حکم برنمىگردد، این پنج تومان را به صندوق دولت بپرداز. چند دقیقه دیگر، بقالى را آوردند که فرزند او نیز از آبله مرده بود. این بار امیرکبیر دیگر نتوانست تحمل کند. روى صندلى نشست و با حالى زار شروع به گریستن کرد. در آن هنگام میرزا آقاخان وارد شد. او در کمتر زمانى امیرکبیر را در حال گریستن دیده بود. علت را پرسید و ملازمان امیر گفتند که دو کودک شیرخوار پاره دوز و بقالى از بیمارى آبله مردهاند. میرزا آقاخان با شگفتى گفت: عجب، من تصور مىکردم که میرزا احمدخان، پسر امیر، مرده است که او این چنین هاىهاى مىگرید. سپس، به امیر نزدیک شد و گفت: گریستن، آن هم به این گونه، براى دو بچهى شیرخوار بقال و چقال در شأن شما نیست. امیر سر برداشت و با خشم به او نگریست، آنچنان که میرزا آقاخان از ترس بر خود لرزید. امیر اشکهایش را پاک کرد و گفت: خاموش باش. تا زمانى که ما سرپرستى این ملت را بر عهده داریم، مسئول مرگشان ما هستیم. میرزا آقاخان آهسته گفت: ولى اینان خود در اثر جهل آبله نکوبیدهاند. امیر با صداى رسا گفت: و مسئول جهلشان نیز ما هستیم. اگر ما در هر روستا و کوچه و خیابانى مدرسه بسازیم و کتابخانه ایجاد کنیم، دعانویسها بساطشان را جمع مىکنند. تمام ایرانىها اولاد حقیقى من هستند و من از این مىگریم که چرا این مردم باید این قدر جاهل باشند که در اثر نکوبیدن آبله بمیرند _________________ بسیاری از جنگها و آوردهای مردمی از روی نبود شناخت و آگاهی آنها نسبت به یکدیگر بوده است .
|
|
نظر شما ( ) |
|
.•¤**¤•. متن
زیر توسط
نیــما نوشته شد .•¤**¤•.
.•¤**¤•. متن
زیر توسط
نیــما نوشته شد .•¤**¤•.
.•¤**¤•. متن
زیر توسط
نیــما نوشته شد .•¤**¤•.
...•¤**¤•. بیوگرافی مهرداد آسمانی .•¤**¤•...
|
یکشنبه 87 اردیبهشت 8 ساعت 5:0 عصر |
مهرداد آسمانی روز بیست و پنجم تیر ماه سال 1346 ایرانی در تهران به دنیا آمد . دوران تحصیلات ابتدایی را در دبستان فیروز کوهی گذراند و سپس به مدرسه ی راهنمایی تحصیلی هدف رفت و پس ازِ آن ، از دبیرستان هدف شماره ی 2 ، دیپلم علوم تجربی گرفت. دوران سربازی مهرداد ، در جبهه های جنگ خون بار ایران و عراق گذشت. علاقه به موسیقی به دوران کودکی وی بر می گردد و به دلیل همین علاقه ، در سال های تحصیل در مدرسه ، به فراگیری موسیقی و هم چنین تعلیم صدا پرداخت. مهرداد در آغاز ، سه تار و بعد تار را نزد استاد داریوش صفوت موسس "انجمن حفظ و اشاعه ی موسیقی ایران" فرا گرفت و آوازها و گوشه های ایرانی را نزد آقای عسگری آموخت و پیانو و موسیقی پاپ را نزد آقای تارپینیان یاد گرفت و هم اینک نیز پیانو ، ساز اصلی این هنرمند است. مهرداد در ایران کار هنری را با آواز خوانی شروع کرد و سپس به آهنگ سازی پرداخت . در زمینه ی اجرای ترانه ، دو اجرا از کارهای محمد صالح علا داشت که به محض پخش ، ممنوع الاجرا شد و به همراه آن ، صدایش نیز در ردیف قدغن ها قرار گرفت. اولین آلبومش صدای خورشید نام دارد با ترانه های محمد صالح علا و آهنگ هایمهرداد آسمانی و تنظیم سعید شهرام که این آلبوم به دلیل برخی از ترانه های سیاسی اش ، به شکل مخفیانه در ایران ضبط شد. مهرداد در سال 1992 میلادی به دلیل عدم وجود محیطی مناسب و آزاد برای کار هنری در ایران ، به امریکا مهاجرت کرد و آلبوم صدای خورشید که در ایران ضبط شده بود ، در امریکا منتشر شد. در طول اقامت در امریکا علاوه بر آواز خوانی ، حدود سیصد آهنگ برای خود و آواز خوانان دیگر مقیم امریکا ساخت که بیش تر این آهنگ ها ، کارهای موفقی بودند. مهرداد پس از آلبوم صدای خورشید که در سال 1992 توسط شرکت ترانه منتشر شد تا سال 2004 ، هشت آلبوم با صدای خود به دوست دارانش پیشکش کرد ، این آلبوم ها به ترتیب : پوست شب( سال 1994 ) با ترانه های محمد صالح علا و مسعود امینی و آهنگ های حسن شماعی زاده ، محمد حیدری و مهرداد آسمانی. ( شرکت ترانه ( آنتیک( سال 1995 ) با ترانه های شهیار قنبری و ... و آهنگ های سیاوش قمیشی و مهرداد آسمانی و تنظیم آندرانیک. ( شرکت ترانه( خاتون( سال 1996 ) با ترانه های همایون هوشیار نژاد و محمد صالح علا و آهنگ های مهرداد آسمانی و سیاوش قمیشی. ( شرکت ترانه ( عروسک( سال 1997 ) با ترانه های مسعود فردمنش ، محمد صالح علا و همایون هوشیار نژاد و آهنگ های مهرداد آسمانی. ( شرکت ترانه ( برگ گُل( سال 2000 ) با ترانه های مسعود امینی و همایون هوشیار نژاد و آهنگ های مهرداد آسمانی. ( شرکت کلتکس ( غزال( سال 2002 ) با ترانه های همایون هوشیار نژاد ، ژاکلین و مریم حیدر زاده و آهنگ های مهرداد آسمانی و یک آهنگ ( ماه ) از ژاکلین و تنظیم های کاظم عالمی . ( شرکت کلتکس ( جادوی عشق( سال 2003 ) با ترانه های زویا زاکاریان و آهنگ مهرداد آسمانی و تنظیم های منوچهر چشم آذر و مهرداد آسمانی . ( شرکت کلتکس ( عکس فوری( سال 2004 ) با ترانه های شهیار قنبری و آهنگ و تنظیم مهرداد آسمانی. ( شرکت کلتکس ) تغییر سبک کار هنری مهرداد در واقع با آلبوم جادوی عشق آغاز شد که با ترانه های زویا زاکاریان به قافله ی ترانه ی نوین ایران پیوست و با همکاری با شهیار قنبری در آلبوم عکس فوری ، این همراهی با ترانه ی نوین به اوج رسید. مهرداد در آلبوم عکس فوری اجرا کننده ی ترانه های بیدار و معترض شد و با سبک قبلی خود که به دلیل شرایط خاص هنری حاکم بر شهر لس انجلس به آن روی کرده بود فاصله ی بسیار زیادی گرفت. مهرداد در طی چندین سال کار هنری ، در زمینه ی آهنگ سازی ، با بسیاری از آواز خوانان همکاری داشت از جمله : شهرام شب پره ، ستار ، مهستی ، منصور ، لیلا فروهر ، شهرام صولتی ، بهزاد ، نوش آفرین ، ناهید ، آرمان ، سوزان روشن ، دلارام ، فرخ ، شهره صولتی ، سامان و ... نکته ی مهم و قابل ذکر در کار هنری مهرداد این که وی هنرمند ی ست که چه در مقام آهنگ ساز و چه در مقام آواز خوان ، خودش است و کسی را کپی نمی کند و این موضوع در روند کار هنری هر هنرمندی بسیار در خور اهمیت است که خودش باشد و ادای دیگری را در نیاورد ، اوریجینال بودن و پیدا کردن راه درست در مسیر کار هنری ، از فاکتورهای مهمی ست که هنرمند را در موفقیت و ماندگار شدن یاری می کند. مهرداد ، همسر و یک فرزند پسر به نام مهرزاد دارد و با خانواده اش یعنی مادر ، خواهر ، همسر و فرزندش زندگی می کند.
|
|
نظر شما ( ) |
|
.•¤**¤•. متن
زیر توسط
نیــما نوشته شد .•¤**¤•.
...•¤**¤•. بیوگرافی سیاوش شمس .•¤**¤•...
|
جمعه 87 اردیبهشت 6 ساعت 11:36 عصر |
سیاوش شمس درتاریخ 6بهمن دراهواز متولدشد چندسال اول رادرامانیه ی اهواززندگی می کند.لازم به یادآوری است که مادرسیاوش متولدرامهرمزخوزستان وپدرسیاوش متولد شهرکردبختیاری (فرخ شهر) هستند. خانواده سیاوش بعدهابه تهران نقل مکان می کنندوسیاوش درتهران تحصیلات ابتدایی خودراشروع می کند. خانواده سیاوش درمدتی که درتهران بودنددرمنطقه ی سیدخندان ساکن بودند.مدرسه ای که سیاوش تحصیلات ابتدایی خودراآنجاسپری کرددبستانی بودبه نام بحجت مژدهی. خانواده ی سیاوش بعدازپایان تحصیلات ابتدایی سیاوش به امریکانقل مکان می کنندوسیاوش دوران راهنمایی رادرامریکاسپری می کند.سیاوش ازهمان دوران کودکی می خواندووقتی که فامیل دورهم درمهمانی جمع می شدندسیاوش می خواند.ولی نکته ی جالب این هست که مواقعی سیاوش می خواندبایدچراغ هاراحتماخاموش می کردند،چون خجالت می کشید! خانواده ی سیاوش پس ازورودبه آمریکابه کالیفرنیارفتنداوایل در ردننت وسپس درسن دیگوساکن شدند.درآنجاسیاوش تحصیلات دبیرستانی خودراشروع می کندوسپس وارددانشگاه کالیفرنیامی شودودررشته های موزیک وکامپیوترمشغول به تحصیل می شود. سیاوش اولین آلبوم خودرادرسال1986تولیدکرد.این آلبوم همسایه هانام داشت.سیاوشبه خاطردل خودوبه تشویق اطرافیان این آلبوم راروانه ی بازارکردکه ازفروش فوق العاده ای برخورداربود.آهنگ دخترایرونی دراین آلبوم خیلی گل کرد.شعراین آهنگ راخانم لیلاکسری قبل ازفوت برروی پارچه ای نوشته بودند. آلبوم بعدی سیاوش صحنه نام داشت.سیاوش بعدازارائه این آلبوم به یساوش صحنه معروف شد. سیاوش به دلیل اختلافاتی که باکمپانی های پخش داشت تصمیم به راه اندازی کمپانی موسیقی برای خودگرفت.اسم این کمپانیThe World Music Recordsهست.سیاوش این کمپانی موسیقی رابامساعدت وهمیاری مدیربرنامه های خود(Carolin)تولیدکردواولین آلبومی که سیاوش بااین کمپانی تولیدکردآلبوم فریادبود.دومین وآخرین آلبومی که سیاوش(تابه حال)بااین کمپانی تولید کرده(صدا)The Voiceنام دارد. لازم به ذکراست که اکثرشعروآهنگ های سیاوش راخودش سروده وساخته. ازمشخصات وعلایق سیاوش: سیاوش دارای هیکلی درشت وپوستی برنزه هست.سیاوش قبلااکثراموهای نسبتاساف وبلندی داشت که مدتی است که دیگرموهای خودراکوتاه نگه می دارد. ازبین غذاهاازخورشت بادمجان وعدس پلوباکشمش وغذاهای دریایی خوشش می آیدوازگوشت قرمزوگوشت ریش ریش شده خوشش نمی آید.(سیاوش بسیازشکموهست!) خانواده ی سیاوش درامریکارستورانی رااداره می کنندوسیاوش کاری به این رستوران نداردولی برای غذاخیلی به آنجامی رود. سیاوش دارای برادربزرگتری به نام سیامک هست. سیاوش بسیارپرطرفدارهست وروزانه200-300ایمیل به ایشان فرستاده می شود. سیاوش مدتی است که سبک واستایل موسیقی های خودراتغییرداده که بیشترعلاقمندان راضی به این نیستندوهمچنان دوست دارندتاسیاوش به همان سبک قدیم خودبخواند.سیاوش درآلبوم آخرخودبیشترازآهنگ هایی غیراززبان فارسی استفاده کرده بود. سیاوش عقیده داردکه پندهاوموضوعاتی که درزندگی آموخته می شود رابایددرقالب کارهای خود به مرصه ی ظهوررساند. سیاوش برخلاف شایعاتی که درمورد او مبنی براعتیادداشتنش،به شدت ازدودوسیگاروبه طورکل ازدخانیات متنفرهست. سیاوش به سهراب سپهری علاقه ی شدیدی دارد. سیاوش به اپراعلاقه ی زیادی دارد.لوچیانوفابوراتی یکی ازاپریست های محبوب سیاوش هست.گروه راک باصدای (فردی مرکوری)،کروه کویین،استیبی واندر،سلن دیونوهمچنین استادبنان وداریوش ومرضیه ازخوانندگان موردعلاقه ی سیاوش هستند. بازیگران موردعلاقه ی سیاوش رابرت دنیرو وبهروزوثوقی هستند. سیاوش همیشه ازخواننده های کوچه بازارمثل علی نظری به نیکی یادمی کندوهمواره عقیده داردکه قدیمی هارانبایدفراموش کرد
|
|
نظر شما ( ) |
|
لیست کل مطالب خانه آرزو
|
|